تنظیم پدیده های اقتصادی در ایران؛ آنچه شایسته رهبران ایالت است… (قسمت دوم)


تنظیم پدیده های نوظهور اقتصادی در ایران

بخش اول یادداشت را اینجا بخوانید

این در حالی است که دولت و سایر نهادها در نقش نظارتی دائماً در تلاش هستند تا بین خود و فعالان اکوسیستم پیوند ایجاد کنند. غافل از اینکه نتیجه این همراهی «به دلیل فاصله بین پیشرفت خطی حاکمیت و رشد غیرخطی پدیده‌های نوظهور»، شکاف عمیقی است که بین دولت و صاحبان مشاغل کشور ایجاد می‌شود. با این رویکرد، قوانین و مقررات فقط محدود کننده هستند، نه توسعه محور و نه توانمند. تفکر خطی سازمان دهنده را هر روز منفورتر و شکست می دهد.

5

(نمودار اعداد?j)

پس از بررسی رشد تصاعدی بنگاه‌ها و تحلیل نمودار خطی سازمان در مدل مفهومی سازمانی پدیده‌های نوظهور و فناوری نوظهور، نوبت به بررسی تفاوت‌های این دو نمودار می‌رسد. منطقه ای به نام «دره تفاوت».

همانطور که گفته شد، از آنجا که حداقل در تاریخ معاصر، همواره پدیده های نوظهوری از غرب و کشورهای به اصطلاح توسعه یافته وارد کشور ما شده است، قوانین و مقررات حاکم بر اکوسیستم آن نیز بر اساس همین قواعد کپی و اجرا شد. بومی سازی با گذشت زمان دستخوش تغییرات و اصلاحاتی شده است.

مثلا؛ ورود دستگاه های خودپرداز یا تلفن همراه به ایران که خیلی سریع و تقریباً همزمان با تغییرات جهانی اتفاق افتاد. ایجاد شورای عالی اطلاع رسانی در سال 1372، قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان در سال 1379، ایجاد پارک های علم و فناوری در سال 1381 یا اینترنت که در سال 1368 وارد ایران شد و چهار سال بعد (در سال 1372) در دانشگاه جهانی شد. استفاده کنید. همه این‌ها نشان‌دهنده اهمیت این است که ایران همواره تلاش می‌کند تا بر لبه فناوری حرکت کند و از پدیده‌های فناوری و نوظهور استقبال کند، بنابراین قانون همیشه جلوتر از رویدادها بوده است. قوانین استفاده از اینترنت را در نظر بگیرید؛ این پدیده ای است که امروزه آن را بسیار قابل دسترس می دانیم، گویی اساساً یک ضرورت زندگی بشر است.

از ابتدا تمامی قوانین و مقررات استفاده از اینترنت بر اساس استانداردهای بین المللی و تابع قوانین و مقررات بین المللی بود، اما دیری نپایید که قوانین کلی استفاده از اینترنت در ایران تدوین و به نهادهای نظارتی گزارش شد.

از شهریور 1377 که کلیات سیاست های قانونی مربوط به تنظیم سیاست های حاکمیتی شبکه های کامپیوتری از جمله اینترنت توسط رهبری تصویب و ابلاغ شد تا امروز که شورای عالی فضای مجازی ده ها ضوابط و مقررات سختگیرانه را برای آن وضع کرد. کاربران اینترنت، کاربران این پدیده یک پدیده نوظهور نیستند، دستخوش تغییرات زیادی شده است.

در بیانیه اول استفاده از اینترنت و شبکه های اطلاعاتی رایانه ای به طور کلی بر موارد زیر تأکید شده است: «ساماندهی و تقویت سیستم ملی اطلاعات رایانه ای»، «توسعه کمی و کیفی شبکه ملی اطلاعات»، «تامین دسترسی به شبکه های جهانی اطلاعات». تنها از طریق مؤسسات و مؤسسات دارای مجوز»، «حضور فعال و مؤثر در شبکه های جهانی»، «ایجاد و تقویت نظام حقوقی و قضایی مناسب»، «توسعه فناوری اطلاعات (به ویژه حفاظت از اطلاعات) و بینش نسبت به آثار تحولات فناوری اطلاعات» و «اقدام مناسب» «برای تحقق معاهدات و مقررات بین‌المللی و ایجاد اتحادیه‌های اطلاعاتی». اکنون قوانین کلی سال ۱۳۵۶ تغییر قوانین و ده ها و صدها ماده و تفاهم نامه های قانونی شورای عالی فضای مجازی و نهادهای مختلف آن را مقایسه کنید! دوباره به شکل 3 نگاه کنید.

خط قرمز در شکل 3 (قوانین تعیین شده توسط تنظیم کننده) تا یک نقطه مشخص از محور زمانی، شرکت ها را حمایت و تشویق می کند و خط سبز را به سمت رشد هدایت می کند، اما از یک نقطه به بعد، خط سبز (شرکت ها) قرمز است. خط عبور کرد در واقع اینجاست که قانونگذار سعی می کند به هم متصل شود و خط سبز را طوری ترسیم کند که همسطح شود. جایی که در نمودار مدل مفهومی پیشنهادی آن را دره تفاوت ها نامیدم. تفاوت‌های بین تنظیم‌کننده‌ها و شرکت‌ها در سه زمان حیاتی شناسایی می‌شوند.

اول – حاشیه تحمل. یک نقطه تعامل بین یک تجارت و یک تنظیم کننده که رگولاتور واقعا متوجه نمی شود در حال دور زدن است، یا اینکه قانونگذار با علم به اینکه شرکت در حال نکول است، سکوت می کند و به اصطلاح منافع عمومی ایجاد شده توسط شرکت را نقض می کند. .

دوم – مذاکره؛ از آنجایی که اختلاف بین شرکت و قانونگذار گسترش می یابد و طرفین سعی می کنند مشکل را از طریق مذاکره حل کنند.

و سوم – برخورد. حدی که اختلافات به بالاترین حد ممکن برسد خارج از تسامح قانونگذار است. این مرحله ای است که به آستانه صبر قانونگذار رسیده و رویکرد قانونی به مذاکره ترجیح داده می شود.

همه کسانی که در این کشور زندگی می کنند به خوبی می دانند که وضعیت وادی اول اختلافات در ایران آنقدر عادی است و آنقدر عادی شده که اساساً اصلاً به آن فکر نمی کنیم. بسیاری از رفتارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در کشور ما رسماً غیرقانونی است، اما قانونگذار با علم به اینکه تعداد زیادی از مردم از آنها استفاده می کنند و عملاً قانون شکنی می کنند، ترجیح می دهد سکوت کند. مواردی مانند؛ استفاده از کراکر، ماهواره، حتی دوره های ویدئویی، آلات موسیقی و ده ها نمونه دیگر را بیش از هر کس دیگری به یاد دارید. در واقع، گاهی در برخی نقاط وادی تفاوت، فاصله جامعه و سازمان دهنده آنقدر زیاد می شود که سازمان دهنده به عنوان جلوه ای از وظایف خاص خود کنار گذاشته می شود که نشان از شکست سازمان دهنده و تأثیر منفی تفکر خطی دارد. . نتایج به دست آمده از نحوه رفتار و تعامل قانونگذار با پدیده ها گواه این مدعا است که مقررات خطی محکوم به شکست است. به همین دلیل است که تاکید می کنم سازماندهی خطی باعث نفرت و شکست قانونگذار در جامعه می شود.

با نگاهی به تأثیرات قانون مور بر نحوه اداره و سازماندهی جامعه، به راحتی می توان دریافت که اگر قانونگذاران هر چه سریعتر طرز تفکر خود را تغییر نمی دادند، این تقسیم هر روز چندین صد بار عمیق تر می شد و به زودی اقتصاد نیز عمیق تر می شد. با فاجعه مواجه خواهد شد اقتصاد دانش بنیان و همچنین پذیرش نظام قانونگذاری را در کل جامعه از بین خواهد برد. با نگاهی به روندها، مشخص می شود که پروژه هایی مانند طرح حفاظت، اصرار بر طرح کد اجباری و بسیاری از قوانین و مقررات مشابه به زودی به ابزار بی قید و شرط دولت و قانونگذار برای خودکشی یا ثمره اقتصادی پدیده های نوظهور در جهان تبدیل خواهند شد. دولت.

دولت و قوه مقننه باید تا دیر نشده تسلیم این مدل شوند تا از آسیب های وحشتناکی که وارد خواهد شد جلوگیری شود. توجه داشته باشید شکل 4;

6

(نمودار اعداد?y 4)

شرکت‌های هوشمند (که با یک خط تیره روی نمودار نشان داده شده‌اند) در امتداد خط سبز حرکت می‌کنند و به‌طور تصاعدی رشد می‌کنند تا زمانی که با قوانین و مقررات مشکل پیدا کنند. آنها دقیقاً از جایی شروع کردند که اختلافاتشان با برگزارکننده (خط قرمز) شروع شد. ابتدا رگولاتور و آستانه تحملش را تست می کنند، بعد قانون را دور می زنند و گرداب اقتصاد کشور را بازی می کنند! حال با توجه به حاشیه تسامح قانونگذار، گاهی به آن نزدیک می شوند و گاهی در فواصل معقول کمی دورتر می شوند. این گروه از نهادهای اقتصادی که هوشمندتر کار می کنند، عموماً نخبگان و افراد با نفوذ جامعه تجاری کشور هستند. کسانی که آخرین تکنولوژی و دانش را به دنیا و در درجه اول حوزه اقتصاد دانش بنیان ما می آورند مدیون چنین افرادی هستند. هرچند این افراد در وادی اختلاف هم هستند. با این حساب می توان گفت که تقریباً تمامی نخبگان امروز جامعه ما که افراد خلاق و سازنده ای نیز هستند، اگر در حوزه پدیده های نوظهور فعال باشند و در تماس مستقیم یا غیرمستقیم نباشند، قانون شکن و مجرم محسوب می شوند. با دولت اما قانونگذار راه تساهل را در پیش گرفته است و تا زمانی که شرکت ها در فاصله قابل قبولی حرکت کنند، قانونگذار در مقابل تشدید رفتارها و اعمال مجرمانه آنها سکوت اختیار می کند. به عنوان مثال، قانونگذار سرعت تاکسی های آنلاین را کاهش می دهد (شرکتی که حتی در خاورمیانه حرف های زیادی برای گفتن دارد و به عنوان یک تجارت موفق فرامرزی می درخشد)، نه تنها اجازه تبلیغات تلویزیونی یا تبلیغات شهری را نمی دهد. دلیل اینکه او ممکن است برسد و عقب نماند. کارآفرینی که به صورت خطی در حال رشد است باید کسب و کار را عقب بکشد یا کند کند تا کنترل خود را از دست ندهد.

در این بین سازمان به جای صرف وقت و انرژی برای ایده های استراتژیک و برنامه ریزی برای رشد و توسعه سازمان خود، باید دائماً افکار و حواس خود را جمع آوری کند تا به خط قرمز نزدیک نشود و از لبه پرونده های جنایی عبور نکند! نکته جالب اینجاست که اینها همان شرکت های فناور و موسسات اقتصادی دانش بنیان هستند که ما برای رشد و توسعه آنها شعار می دهیم و امیدواریم سهم آنها از تولید ناخالص داخلی را طبق چشم انداز 1404 از حدود یک به دو درصد به 50 درصد برسانیم!

7

(نمودار اعداد?y)

شکل 5 رشد لبه فناوری را نشان می دهد. رشد لبه فناوری یک پدیده جهانی است که در بیشتر کشورها به صنعت نظامی خدمت می کند. پدیده مازاد کارشناسان نظامی در کشورها معمولا وارد فناوری و سپس بازار می شود. فناوری هایی مانند ژنوم انسان، فناوری ریزپردازش، فناوری ارتباطات، بلاک چین و مواردی از این دست در صنعت نظامی شروع می شود و کمی بعد سرریز آنها برای منافع اقتصادی وارد بازار می شود. مثلا؛ داستان اینترنت با توسعه ترانزیستورها و کامپیوترها در دهه 1950 در بسیاری از آزمایشگاه های علوم کامپیوتر در ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه آغاز شد. وزارت دفاع ایالات متحده در اوایل دهه 1960 قراردادهایی را برای توسعه پروژه ARPANET (اولین شبکه سوئیچ بسته در جهان) منعقد کرد و چندین سال بعد، در سال 1969، اولین پیام از آزمایشگاه علوم کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیا به تحقیقات استنفورد ارسال شد. موسسه: اینترنت جهانی شده است.

نمونه دیگری از این روند، ظهور فناوری GPS است که برای نیازهای ارتش اختراع شد. ماهواره‌های آن توسط ناسا مشاهده شدند و سیل امروزی آن به کاربرد فناوری‌های نقشه‌برداری و ناوبری مانند Waze و فراتر از آن تبدیل شده است که باعث ایجاد تاکسی‌های آنلاین و بسیاری از شرکت‌های خلاق شده است. در واقع، سازمان‌های نظامی و آژانس‌ها یا خدمات آن‌ها (مانند ناسا) همیشه لبه فناوری را ایجاد می‌کنند و سپس فناوری به نهادها راه پیدا می‌کند. رشد لبه فناوری نیز بر اساس نظریه کراسول و قانون مور تصاعدی است. اگر به خط آبی در نمودار دقت کنید، متوجه خواهید شد که به صورت تصاعدی به سمت بالا حرکت می کند. کمی با خط سبز موسسات همگرا می شود و در نقطه ای نامعلوم خارج از نمودار به هم می رسند. مثلا؛ ایلان ماسک، کارآفرین معروف و یکی از چهره‌های پیشرو در اقتصاد جهانی، در حال رقابت با ناسا برای نزدیک‌تر شدن به لبه فناوری و در دسترس قرار دادن ناوبری فضایی برای عموم است. با نگاهی به روندها، می توان دریافت که بخش خصوصی و کسب و کارها به زودی در مقطعی با تنظیم کننده ها و دولت ها تلاقی خواهند کرد.

* مشاور مدیریت و کارشناس پدیده های نوظهور اقتصادی

دیدگاهتان را بنویسید