حرف های سزار امین پور هم همین بود / مماشات سزار از روشنفکران – مهر | اخبار ایران و جهان



و به نقل از خبرگزاری مهر، آخرین قسمت از برنامه تلویزیونی «آن» امروز یکشنبه 2 مهر با حضور عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرا پخش شد.

کاکایی که در این برنامه به شعر و هنر سزار آمن پور پرداخت، به یادداشتی از اولین دیدارش با سزار اشاره کرد و گفت: این «درِ رفیعِ عرصه هنر» تجسم روزگاری است. وقتی با سزار آشنا شدم . مرد جوانی با موهای پرپشت مشکی، پیراهن کرم و شلوار خاکستری روبروم شد. این اولین بار بود که با گروهی که منتقد شعر هم بودند ملاقات می کردم. سزار همچنین اولین شاعر مشهور را ملاقات کرد که منجر به دوستی و دوستی چندین ساله شد.

وی افزود: دانشجوی دانشگاهی در جنوب تهران بودم و با آقای قزوه دوست شدم. به من گفته بود که پنجشنبه ها در حوزه هنری جلسه شعر برگزار می شود و من هم با او آمدم. برای اولین بار در آن جلسه اساتیدی چون مرحوم اوستا یوسف مرشکک، سید حسن حسینی، قیصر امین پور و بسیاری از شخصیت های معروف ادبی را در آن جلسه دیدم و این آغاز آشنایی من با قیصر بود.

حرف های سزار شبیه حرف ما بود

و این شاعر در ادامه گفت: سزار با من فردی متفاوت بود، جدای از ذوق شعری اش، تحصیلات آکادمیک داشت و چنان بود که وقتی از آقا منابع خوبی پرسیدم.

وی افزود: او با تسلط، توانایی و حتی سبک ادبی خود مردم را شگفت زده کرد. گفتار منظم او ساختار جمله ای داشت و عباراتی شبیه به ما ایجاد می کرد. آقای امین پور بدون هنر حرف نمی زد، معمولاً هنرهای ادبی مثل جناس و… در کلامش بود. او از معدود شاعرانی بود که از ابزار ادبی با دانش در شعر خود استفاده می کرد، بقیه با ذوق شعر می سرودند و گاه از ابزار استفاده می کردند، اما قیصر در شعر و نثر خود به تشبیه، جناس، استعاره، استعاره و … اشاره می کرد. طوفانی از ماتریس های ادبی. قبلا می دیدیم

مهندسی بین المللی قیصر

همانطور که کاکایی درباره راز ماندگاری شعر سزار گفت: در زمان ما شاعری که افق دارد می تواند به تماشا ادامه دهد و بر اساس احساسات حرکت نکند. اگر شاعر تنها با احساسات انگیزه داشت، دوام نمی آورد مگر اینکه هندسه جهان را در ذهن داشته باشد. سزار برای هر سوالی جوابی داشت، اغراق نمی کنم، وقتی می گویند فلانی عاقل است یعنی توضیحی از دنیا دارد و وقتی قلم به دست می گیرد می داند چه بنویسد یا ننویسد. سزار صاحب نظریه و اندیشه بود. او چارچوبی از اعتقادات مذهبی داشت. او نظریه ای درباره تنش میان مدرنیته و سنت داشت. ندید که سنت عقب بماند و عقب نشینی کند. متأسفانه درک نادرست از سنت در جامعه ما به یک امر عادی تبدیل شده است که می گوید سنت یعنی عقب رفتن در زمان. اما شاعران ماندگار ما مثل حافظ ادامه دادند و البته راه شاعران قبلی را ادامه دادند. مسیر شاعران قبلی ما این بود که ساختار فرهنگی ما را از گذشته تا کنون ابداع کنند. ایرانیان در تمام این سال ها اصالت و هویت خود را در این راه حفظ کرده اند. اگرچه کشور ما حداقل پنج بار مورد حمله مهاجمان کشورهای دیگر قرار گرفته است، اما اندیشه مردم ایران ریشه کن نشده و ایرانیان هویت فرهنگی خود را حفظ کرده اند.

مماشات سزار از روشنفکران

وی در پاسخ به این سوال که چقدر با این موضوع موافق هستید که نسلی از شاعرانی چون سید حسن حسینی که با موسیقی آجین اجرا می کردند، در مقایسه با شاعرانی مانند قیصر که در عرصه موسیقی پیشرفت بیشتری داشتند، کمتر آثار خود را اجرا کردند. گفت: صرف نظر از رویکرد قیصر امین پور به داستان که یکی از بهترین کتاب های داستان زمان ماست و حدود 52 اثر از ساخته های سزار است، او با این داستان ها جزو بهترین کتاب های داستان است. در آن زمان، اما چیزی که سزار را از سید حسن مشهورتر کرد، اینطور نبود. رویکرد قیصر بیشتر با جامعه روشنفکران سازگار بود. شاعرانی که در عرصه هنر جمع می‌شدند نظرات و عقاید متفاوتی داشتند، رابطه‌شان با جامعه کاملاً متفاوت بود، سزار و استاد نسبت به مسائل جامعه دیدگاه‌های متفاوتی داشتند، اما تزار احترام بیشتری داشت.

کاکایی گفت: نقش سید حسن حسینی در جامعه دینی – فکری ما شبیه نقش جلال آل احمد در دهه 40 بود. او الگویی برای همه شد. اما مماشات سزار از مخالفان و کسانی که خلاف این فکر می کردند بیشتر بود و او را دلپذیرتر می کرد. اما از طرفی وقتی صدای من به عنوان یک شاعر در موسیقی شنیده شد، مردم با من صحبت کردند و با هم دوست شدند، زندگی من را تغییر داد. ساز این همه موسیقی. موسیقی زمان سزار هم تغییر کرد، مخاطب جدیدی آمدند و شعر گوش کردند.

این ترانه سرا همچنین گفت: حضور سزار در عرصه موسیقی و داستان نویسی اتفاقات شگفت انگیزی را به همراه دارد که از جمله آن می توان به قطعه ای که توسط آقای دکتر خوانده شد اشاره کرد. کارنامه سزار در داستان نویسی با کسی که شاعری را ترک کرده و ترانه سروده است یکسان نیست. کسانی که در هر دو زمینه کار کرده اند می دانند که کلام نویسی و سبک سرودن شعر و ترانه بسیار متفاوت است. ترانه سرایی که می خواهد کلمات را روی لحن کلمات بگذارد بسیار محدود است، باید جملات موسیقی را با در نظر گرفتن نوسانات و نوسانات مقیاس ها به کلمه تبدیل کند و هندسه جدیدی در نوشتن کلمات ایجاد کند.

وی افزود: تزار لیر بختیاری بود. در بین لرها و بختیاری ها موسیقی نمایشی جنبه هنری و تزئینی ندارد و در عزاداری ها و عروسی ها از آن استفاده می کنند و بخشی از زندگی آنهاست. در کنار شعرش، نقاش خوبی هم بود. او به همه هنرها توجه داشت، به همین دلیل است که وقتی وارد داستان نویسی شد، تحول و دیدی را به وجود آورد که به او کمک کرد به تجارت خود ادامه دهد.

کاکایی در پاسخ به این سوال که پس از اجرای یک آیین موسیقایی باید زمان زیادی بگذرد تا نقش آن را درک کنیم، با نیرویی که از اشعار بسیار شنیده شده سزار امین پور دیده ایم، اکنون زمان ارزیابی سزار است. وی گفت: قیصر برای خلق آثار ماندگار دو شرط لازم داشت: اول: به سودمندی کلمات در نگارش خود معتقد بود، یعنی عملی بودن آن نه مجرد و خارج از عقل. موهایش ساده، روان و راحت است. حرام جز اشعار آسان. ثانیاً شعر او ریشه در خرد و خردی داشت که به یک مبدأ و غایت و شرط لازم برای داشتن یک انسان در هر زمینه ای افق داشت.

سزار به اصول اعتقاد داشت

وی افزود: «هرکس در هر هنری عاقل شد، هنرش ماندگار است، سعدی و حافظ نیز به همین دلیل ماندند، زیرا عاقل بودند و برای هر سؤالی پاسخ داشتند». اگر در حال نوآوری هستید، ما باید اصول را رعایت کنیم. ما باید به اصول پایبند باشیم زیرا از اصول خود دفاع خواهیم کرد. قیصر اگر وارد شعر آیینی می شد، اصولی بود، جدا از دانشی که در این زمینه آورد، شناختی که در شعر آیینی داشت چیزی غیر از احساسات بود و آن عواطف بود. او تجربه شاعری هم داشت. هر شاعری نمی تواند داستان نویس باشد، اما هر داستان نویسی می تواند شاعری باشد که صاحب این هنر بوده و تجربه شاعری خود را منتقل کرده است، اگر ده تا مثل سزار داشتیم، صاحب سبک می شدیم.

کاکایی درباره آهنگ مشترکش با محمد اصفهانی درباره عاشورا گفت:
فرید ساداتمند و محمد اصفهانی هم همینطور. ملودی به پیشنهاد آقای ساداتمند است و آهنگ تلفیقی از داستان حضرت یوسف و امام حسین است و در طول شعر تا پایان، داستان یوسف و امام حسین رد و بدل شده است. ملودی های شاد مردم را خوشحال می کند.

وی در پایان سخنان خود گفت: شاعران در سال های مختلف به صورت های مختلف به موضوع عاشورا پرداختند. برخی فقط به شهادت امام حسین و چگونگی وقوع حادثه پرداختند که مبنای احساسی داشت. برخی می گفتند که شهادت در بستر حماسی بود، اما از دوران ایلخانی به بعد، پس از حمله مغول، افکار عرفانی درباره عاشورا پدید آمد و عاشورا را در فضایی عرفانی به وجود آورد که دیگر جنبه اجتماعی نداشت، مثلاً قیام امام. حسین که نهضتش با شاگردی همراه است این دیدگاه نه احساسی است و نه حماسی، دیدگاه سزار متاثر از ادبیات صوفیانه است.

دیدگاهتان را بنویسید