وقتی عروس از “ناز” برادرش فرار می کند! ما بیش از حد انتقاد داریم – خبرگزاری مهر، اخبار ایران و جهان


خبرگزاری مهر – گروه هنر – زهرا المنصوری: تنها در این سال ها که سینمای ایران به دلیل خشم عمومی شاهد سایه رکود شدیدی در گیشه است و با فراگیر شدن تریبون های جدید در دنیا، روند ارائه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دوره جدیدی است. فضای مجازی، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بزرگی برای یافتن مخاطب جدید برای خود است.

فیلم کوتاه یکی از مهم ترین تولیدات تصویری دنیای جدید است و به همین دلیل نمی توان از تولیدات این حوزه چشم پوشی کرد.

به همین منظور سرویس هنری خبرگزاری مهر در نظر دارد بخشی از تولیدات «سینما کوتاه ایران» را در قالب گفت و گو با نمایندگان این آثار با عنوان ثابت «فیلم کوتاه در مهر هر هفته» ارائه کند.

فیلم کوتاه “حسی” این بیست و هفتمین فیلم کوتاهی است که ما در این سری از گفت وگوها ارائه کرده ایم.

«نحسی» داستان خنده‌داری از پسری به نام وحید را روایت می‌کند که اطرافیانش به خاطر اینکه دیگران در موردش فکر می‌کنند مورد سرزنش و سرزنش قرار می‌گیرند و خانواده و دوستانش برای نگه‌داری نشانی محل برگزاری جشن را به او نمی‌دهند. او را از عروسی خواهرش دور کند تا در روند جشن اختلال ایجاد نکند!

آنچه می خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با پارسا امیرزاد کارگردان و وحید منتظری بازیگر نقش اول فیلم کوتاه «نحسی» است. دو هنرمند دهه 70 را می توان از اولین تجربه خود به عنوان استعدادهای بالقوه سینمای ایران دانست.

* فیلم کوتاه «نیس» ایده بامزه ای دارد و موضوعی را به سخره می گیرد که شاید گروهی هنوز هم آن را باور کنند. برای اولین بار چگونه با این موضوع برخورد کردید؟

پارسا امیرزاد: ما خودمان باور نمی کنیم!

وحید منتظری: حداقل باور نکن! (خنده دسته جمعی)

امیرزاد: اصولاً ما از همان ابتدا با این نگاه به موضوع برخورد کرده ایم که نباید به ظاهر آدم اعتقاد داشت. تشکیل دهی ما خیلی ساده بود. شاید خیلی ها بگویند که زمان زیادی را صرف فکر کردن به ایده فیلمشان کرده اند، اما حقیقت در مورد من این است که یک روز در ماشین به همراه ماجد، فیلمنامه نویس، آهنگ جواد یساری را گوش می کردیم که ناگهان جرقه ای از این ایده در ذهن ما شکل گرفت! اشتباه نکنید سال 1998 بود…

وقتی عروس از
پارسا امیرزاد

* ترانه جواد یساری که شما را یاد نحسی انداخت چه اهمیتی دارد!؟

امیرزاد: ماجد یک خانواده کاملا سنتی دارد و ایده اولیه ای که به ذهنمان رسید این بود که در چنین فضایی عروسی با موسیقی جواد یساری برگزار کنیم. بعدها ایده های دیگری به فیلمنامه اضافه شد و تصویر اولیه ای که در ذهن داشتیم فضای عجیب و غریب و رفتار غیرمنتظره افراد در یک عروسی بود که بسیاری از ما در واقعیت آن را تجربه کردیم. در همان سال 2018 می خواستیم فیلم را بسازیم و به پیش تولید رفتیم اما با ویروس کرونا مواجه شدیم و به همین دلیل تولید به سال 1401 موکول شد.

* دلیل اینکه نظر شما را از النحسی پرسیدم این است که هیچ نمونه ای در داستان فیلم که با ایمان افراد مختلف در این داستان مغایرت داشته باشد وجود ندارد و وحید واقعاً هرجا بود مایه بدبختی شد! شاید بد نباشد که در جایی از داستان این باور جمعی به خودشیفتگی یک فرد تنها نقض شود.

امیرزاد: البته هیچ یک از اتفاقاتی که به دلیل وجود تنهایی در یک مکان خاص رخ می دهد، در واقع بعید نیست.

منتظری: این نوع فیلم قرار نیست داستانی به معنای کلاسیک را روایت کند. نمی خواستیم به مخاطب پیامی در مورد ایمان بدهیم که خروجی کارهایی مثل «شاید برای شما هم بیفتد» و «کلید اسرار»!

* باور کنید حضور ناظر تعزیرات جلوی بقالی در سال دوازدهم بعید است!

امیرزاد: (می خندد) بله، اما واقعاً «خدمت به مردم شب و روز نمی شناسد!» (دیالوگ یک شخصیت افسر تدزیر در فیلم!) از طرفی ما با این داستان در ابتدای داستان با یک موقعیت، ماموریت خود را تعیین کردیم. آنجا موتور افسر پلیس روشن نمی شود و وحید می گوید به خاطر من است اما در همان زمان افسر متوجه می شود که هنوز کلید را نزده است و موتور به راحتی روشن می شود.

در ابتدا رسالت این نقطه را مشخص می کنیم و در ادامه فیلم اغلب می بینیم که دیگران کاستی های خود را به یک جنبه مقصر می دانند. مثل پدر خانواده که با خوشحالی ماشین عروس را تزیین می کند و از دهکده جهانی می گوید اما در عین حال دلیل تاخیر در ازدواج دخترش را عصبانیت پسرش می داند!

* فیلم حاوی لحظات خنده‌دار و خنده‌داری زیادی است که از منظر سینمای کمدی می‌توان به درجه‌ای از موفقیت دست یافت، اما مشکل فیلم این است که به نظر می‌رسد در مرحله ایده متوقف شده است و ما شاهد آن نیستیم. روایت از داستان در متن فیلمنامه. این فیلم امتداد یک ایده است و موفق شد وضعیت کمدی خود را گسترش دهد اما به مرحله قصه گویی نرسید و شاید به همین دلیل مشخص نبود که فیلم مخالف یا موافق باور النحسی است!

امیرزاد: مطمئنا هیچ فیلمی خالی از ضعف نیست، اما من در این دیدگاه با حرف شما مخالفم. من واقعاً نمی خواستم با فیلمم درباره این پدیده موضع گیری کنم و به نوعی نمی خواستم چیزی بگویم. به نظر من داستان هم در فیلم شکل می گیرد، اما بستگی به این دارد که بدانیم از داستان چه انتظاری باید داشته باشیم.

منتظری: اساسا نگاه ما به این داستان احتمالا کمی عجیب است. هم نویسنده و هم کارگردان نگاه افراطی به این وضعیت دارند، یعنی ما به این پدیده نقد می کنیم. اساساً نوع کمدی و طنز این است که نسبت به پدیده ای که در معرض نقد است، نگاه اغراق آمیز دارند. تمام قسمت های فیلم این کیفیت اغراق آمیز را دارند و شاید به همین دلیل است که هیچ نقطه عطفی در روایت فیلم ندارید. این نوع فیلم قرار نیست داستانی را به معنای کلاسیک روایت کند. نمی خواستیم به مخاطب پیامی در مورد ایمان بدهیم که خروجی کارهایی مثل «شاید برای شما هم بیفتد» و «کلید اسرار»! به نظر من شیوه صحیح تماشای یک فیلم کوتاه این است که بتوانیم در زمانی که در اختیار داریم موقعیت را به درستی به تصویر بکشیم، اساساً فرصتی برای بیان جزئیات داستان نداشته باشیم.

وقتی عروس از
وحید منتظری

* شخصیت «وحید» برای شما که این نقش را بازی کردید چقدر کامل و واقعی است؟

منتظری: هر چیزی که در فیلم می بینید در فیلمنامه بود و به نظر من فیلمنامه آنقدر خوب بود که نه تنها نقش اصلی که حتی تمام نقش های فرعی فرعی یک شخصیت کامل بود. حتی ابن جواد یساری هم در این سناریو برای خودش یک شخصیت است. همه این عناصر در فیلمنامه گنجانده شده است. اگر در اجرای این شخصیت ضعفی احساس می کنم، باید از من به عنوان یک بازیگر باشد.

* برای دیگران که چنین نگاهی به یک فرد داشته باشند، ممکن است برای او بسیار ناراحت کننده باشد، اما در این فیلم وحید به نظر می رسد که نگاه دیگران به او را کاملا پذیرفته است…

امیرزاد: این که هنوز کلمه مس وجود دارد به این دلیل است که برخی هنوز به این موضوع اعتقاد دارند و آن را در اطراف دیگران مسخره می کنند. به هر حال من احساس می کنم خیلی ناراحت کننده است که کسی که صلاحیت جلوگیری از وقوع یک اتفاق را ندارد به خاطر رفتار یا رفتار بدش محکوم شود! متأسفانه هنوز هم چنین نظراتی در جامعه ما وجود دارد …

امیرزاد: احساس می‌کنم خیلی ناراحت‌کننده است که کسی را که صلاحیتی برای جلوگیری از وقوع اتفاقی ندارد، به خاطر حماقت یا رفتار بدش محکوم شود! متأسفانه هنوز هم چنین نظراتی در جامعه ما وجود دارد

* و شگفت انگیزترین چیز این است که در همه طبقات و طبقات است و محدود به یک گروه نیست!

امیرزاد: آره. آنچه وحید توانست در این نقش به دست بیاورد، پذیرش این شخص است. از یک نقطه قضاوت و دیدگاه دیگران را می پذیرد و احساس می کند که نمی تواند در برابر آن مقاومت کند. وحید با صراحت در مورد عروسی خواهرش می گوید، چون خانواده احساس می کنند من احمقی هستم، آدرس محل برگزاری عروسی را از من پنهان کردند! این یکی از وجود دردناک داستان است.

* در مورد ترکیب بازیگران، از توانایی علیرضا استادی در نقش پدر خانواده خیلی خوب استفاده شده است.

منتظری: علی باقری هم درخشان است.

امیرزاد: آره. کار با علیرضا استادی و علی باقری واقعا لذت بخش بود. البته فیلمنامه نویس این ویژگی را هم دارد که در همان مرحله نویسندگی سعی می کند بر اساس ویژگی های بازیگرانی که به آنها فکر می کند شخصیت بنویسد و در همان مرحله خودش را انتخاب می کند. به نظر من این روند بسیار درست است.

* سکانس پایانی برای شخصیت اصلی رویایی است. تقریباً انگار به روایت فیلم مربوط می شود. می توانید آن را توضیح دهید؟

امیرزاد: بله، این سکانس به فیلمنامه اضافه شده است. این پایان تلاش کسی است که در نهایت جا مانده است و تنها راه رهایی از این وضعیت گویی خواب می بینید. تنها انگیزه او از همان ابتدا عبور از دری است که در نهایت به روی او بسته می شود و در این صورت تنها از طریق رویا خود را در کنار خواهرش می بیند.

* وقتی می گویید اضافه شد یعنی در فیلمنامه شما نبود و بعداً باید اضافه می کردید؟

امیرزاد: در فیلمنامه‌ای که داشتیم، پایان‌بندی در ابتدا متفاوت بود، اما در همان مراحل پیش‌تولید، تغییرات را در پایان وارد کردیم که تبدیل به نسخه فعلی شد. این موضوع از بیرون به ما تحمیل نشد.

وقتی عروس از

* در مورد بازی ها هم به نظر می رسد وحید منتظری به حس واقع گرایی و جدیت در اجرای موقعیت های طنز در بازی خود فکر کرده است که در بازی سایر بازیگران به ویژه سریال های عروسی کمتر دیده می شود و برخی بازی ها به شکل اغراق آمیزی شبیه هم هستند. کمدی فکر نمی کنید این به یک درگیری در کار تبدیل شده است؟

امیرزاد: سکانس های عروسی در تمام جزئیات در مقایسه با سکانس های بیرونی که وحید در آن حضور دارد متفاوت است.

* بله، حتی رنگ فیلترهای عکس نیز متفاوت است.

امیرزاد: دقیقا. تلاش ما این بود که فضایی که او در آن تنهاست کاملا خنک و جدی باشد و تصاویر در فضای عروسی کمی گرمتر و شادتر باشد.

منتظری: البته در یک مراسم عروسی واقعی، افراد معمولا رفتارهای غیرعادی دارند و همه ما همه آنها را تجربه کرده ایم.

امیرزاد: بله، این نوع عروسی نمونه بیرونی هم دارد، اما ما هم سعی کردیم در فضا کمی اغراق کنیم. جایی که وحید وارد این گروه شده است، کمی انسجام در فضا می بینیم. به یک معنا بازنمایی این دو جنسیت عمدی بوده و اینطور نبود که کارگردان در فضای عروسی کنترل بازیگران را از دست داده باشد.

* لحظات طنز فیلم، هرچند جدی و خنده دار، یادآور آثار اولیه عبدالرضا کاهانی است، آیا به این شباهت دقت کرده اید؟

امیرزاد: بله حتما.

منتظری: این یکی از بهترین ها برای مرجع است و فکر می کنم فیلم های موفق زیادی در این ژانر کمدی وجود دارد.

* جای تاسف دارد که راه دیگری را در پیش گرفت و به همان شیوه ای که تخصص داشت ادامه نداد.

منتظری: واقعا هست

* کمی از حضور «نحسی» در جشنواره فیلم کوتاه تهران بگویید.

امیرزاد: حقیقت این است که این دوره از جشنواره به دلیل حواشی آن دوره خوبی برای ما نبود، هرچند فیلم ما تا روز آخر در رای مردم بود و نمی دانم روز آخر چه گذشت. روزی که این پست را از دست دادیم!

*شاید به خاطر شخصیت تنهایی بود! (خنده دسته جمعی)

منتظری: البته تا حدودی این طبیعی است. در همه جشنواره ها روز آخر «صبح جمعه» است و ناگهان با اتفاقات غیرمنتظره ای مواجه می شویم! در کل فکر می کنم تمرکز بیش از حد روی جشنواره ها آدم را ناامید می کند.

* اما از حواشی که بگذریم، قبول دارید که یکی از بهترین و متنوع ترین دوره های جشنواره فیلم کوتاه را گذرانده ایم؟

منتظری: در مجموع جشنواره فیلم کوتاه دوره های خوبی داشت و قبول دارم که این یکی از آن دوره ها بود.

امیرزاد: از نظر کیفیت فیلم ها واقعا دوره خوبی بود و من شخصا در چند جلسه به تماشای فیلم ها نشستم و چند فیلم خوب را تماشا کردم. این لبه ها بود که به ما احساس بدی می داد.

* دومین فیلم شما «نیس»؟

امیرزاد: این اولین فیلم کوتاه من به عنوان کارگردان است. در حال نگارش فیلمنامه فیلم دوم هستیم و هنوز وارد مرحله تولید نشده ایم.

منتظری: من نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر هم هستم و این روزها نمایش «بناوین» را در خانه هنرمندان ارائه می کنم. البته نمایشی است که هیچ ربطی به نمایش هایی که تاکنون از رمان ویکتور هوگو دیده ایم ندارد! نویسندگی و بازی در فیلم های کوتاه را هم تجربه کرده ام.

دیدگاهتان را بنویسید