خبرگزاری مهر; گروه مجله: نیمه های شب گذشته خبر درگذشت آیت الله سید عبدالله فاطمینیه، روحانی دلسوز، صادق، فاضل و محبوب کشورمان منتشر شد و همه در غم آن مرحوم عزادار شدند. شکی نیست که مردم ایران یکی از مقدسات معنوی و دینی خود را از دست داده اند و همه در این غم شریک هستند. اما چه ویژگی هایی باعث محبوبیت و شهرت آیت الله فاطمه شده است؟
می گفت وقتی کتابخانه را می بینم زانوهایم سست می شود!
حجت الاسلام مصطفی امین خواه با بیان اینکه سید فاطمینه آمیزه ای از ویژگی های متنوع و برجسته بود، تصریح کرد: اولین مورد این بود که بسیار دقیق و مستند بود. او همیشه با خرافات و مواد ضعیف و ساختگی مخالفت جدی داشت و همیشه در برابر این مواد دفاعی قوی داشت. کدام حرفه ها؟ مشاغلی که گاه در منبرها و زیارتگاه ها از آن یاد می شود و در جایی محدود نمی شود. او همیشه در این مورد بسیار صریح بود. خودش خیلی کوشا بود، می گفت: جلوی کتابفروشی ها که می روم زانوهایم سست می شود. کتابخانه خیلی بزرگ بود و مدام در حال مطالعه و جستجو بود. در نتیجه این بررسی ها ادعاهای او مدام به روز می شد و اطلاعاتش مدام در حال افزایش بود.
او مخالف شاگردی و راه اندازی فروشگاه بود
امنیخا اهتمام به اخلاق علما، مراجع و شیوخ را از دیگر ویژگی های آیت الله فاطمی دانست و ادامه داد: ایشان به شیوخ خدا و اولیای خود بسیار علاقه مند بودند، به همین دلیل به آنان احترام می گذاشت و نسبت به آنان متواضع بود. در منبرها و سخنان او از آداب بزرگان بسیار یاد شده است; از بزرگانی چون پدرشان علامه طباطبایی، علامه بهاءالدینی، آیت الله بهجت و دیگر اساتیدشان. جالب اینجاست که روز وفات ایشان احتمالاً به دلیل عشق به آیت الله بهجت مصادف شده است. نقل خاطرات جالب، بدیع و تنبیهی در کلام او و استفاده صحیح از این خاطرات بسیار جذاب بود و آنها را متفاوت می کرد. وی گفت: خاطرات جنبه عملی و رفتاری دارد نه اینکه صرفاً قطبی شدن و بزرگ نمایی و ایجاد دم و دستگاه باشد. او به شدت مخالف شاگردی، دم، ماشین، مغازه و به قول خودش «دکان بساز» بود. به همین دلیل به این مسائل زیاد می پردازد. ایشان فرمودند حتی ارجاع به علما و اولیای الهی باید بر اساس رابطه و علم باشد. خاطره جالبی داشت و گفت: از استادی یک مورد در مورد تناسخ شنیدم و خیلی اعتماد کردم، گفت اگر درس نمی خواندم و از نظر علمی سالم نبودم همه چیز را خراب می کردم. تاثیر دو نفر از افراد برجسته در این زمینه ها باعث شد اعتقاداتم را سست کنم و همه چیز را از دست بدهم، عقل همیشه تاکید می کرد که اساس ایمان انسان باید برهان و منطق و یقین باشد نه بر اساس عرفان و وحی و این چیزها. .
و از رهبری و نظم به کسی نگفت
استاد حوزه و دانشگاه افزود: و یکی از وجوه ممتاز در آن این است که مصداق آیه «الذین بشارت و عبادت رسالت الله و لا یخذوا بال درب و لا دری فیه». همه.» به همین دلیل اصلاً برایش مهم نبود که مخاطبان، هواداران و دوستدارانش سقوط کنند. این مناصب برای ایشان گران تمام شد مخصوصاً در مورد آقای امجد، خب آقای امجد دوست قدیمی ایشان بود، آقای فاطمی نیا علاقه زیادی به آقای امجد داشت و خیلی با ایشان موافق بود. امجد گوشه انقلاب و رهبری خود را گرفت، محکم در مقابل راه و شخصیت آقای امجد ایستاد تا جایی که می گفت مخالفت با رهبری بزرگترین گناه است و بدتر از شرب خمر، موضع آقای فاطمی نیا خیلی بود. عجیب است چون علاقه و رابطه صمیمانه ایشان و آقای امجد واقعا زیاد بود اما در این گونه مسائل از ایشان تعریفی نمی شد و همچنین بسیاری از اعضای خانواده ایشان شهرستانی بودند و خودشان از نظر شهرستانی بودند. خانواده می طلبد که انسان به تدریج فضای سیاسی خود را تغییر دهد و تحت تأثیر آن فضاهای محیطی قرار گیرد، اما او دایی بود. اوه این اتفاقات
آیت الله فاطمی، منبر و خطیب تراز اسلام
آمنیخا در ادامه سخنان خود با بیان اینکه «سید فاطمی نیا اهل تکلیف، اهل دین و اهل فقاهت بود»، اظهار داشت: به آنچه که حق را می دانست پایبند بود. همچنین بر اساس اصول و با توجه به خصوصیات و دلیل و برهان و نص شرع و قرآن و عترت به آنچه صحیح می‌داند متعهد شد. در کنار همه این ویژگی ها، لحن او جذاب بود. بیان او اخلاقی و معنوی بود و خود انسانی بود که ردپای سخنانش در او دیده می شود. یعنی خودش هم تحت تاثیر گفته هایش قرار گرفت. ضمن اینکه آقای فاطمی نیا خواننده جدی و کامل و خوبی بود. علاقه زیادی به اهل بیت علیهم السلام داشت. سخنان او نسبت به اهل بیت علیهم السلام متأثر کننده بود. روضه های ایشان در ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بسیار خاص و تأثیرگذار بود.
و در پایان افزود: برای توصیف او کوچکتر از آن هستم، اما می توانیم او را به عنوان یک خطیب و منبری عالی رتبه معرفی کنیم. یعنی از این به بعد اهل منبر را باید با آقای فاطمی نیا مقایسه کرد و میزان این مبلغان و ویژگی های مبلغان را فهمید.